Wednesday, September 19, 2012

شبی با خشین و شومن ( قسمت دوم )

خلاصه ای از قسمت قبل : خب من و خشین رفتیم خونه شومن اینا چون شومن تنها بود، مثه سگ هم داشتیم اسموک مال برادر    میکشیدیم و خشین دوباره مثه قبل تیریپ دپرسی برداشته بود تا اینکه دکمه چُس خلیتش روشن شد.

قسمت دوم :

خب خشین دکمه چس خلیتش روشن شد و شروع کرد خندیدن به چیزایی که فقط برای خودش خنده دار بود، شومن هم که کلا الکی میخنده در حالت عادی، ولی معلوم بود خنده های دو تاش الکی و زوریِ، خب حسین دوباره شروع کرد به خوندن کتاب سکوت بره ها کرد، اونم بد تر از قبل! منم آهنگ گذاشتم خیلی هم بلندش کردم و به زوری با هومن حرف میزدم تا اینکه یه دفه خوابم برد! و تنها دلیل ادامه داستان.... نمیدونم برای چی ادامه اش دادام! :دی

No comments:

Post a Comment